( 1184)گفتشان در خواب کای اولاد من |
|
نیست ممکن ظاهر این را دم زدن |
( 1185)فاش و مطلق گفتنم دستور نیست |
|
لیک راز از پیش چشمم دور نیست |
( 1186)لیک بنمایم نشانی با شما |
|
تا شود پیدا شما را این خفا |
( 1187)نور چشمانم چو آنجا گه روید |
|
از مقام خفتنش آگه شوید |
( 1188)آن زمان که خفته باشد آن حکیم |
|
آن عصا را قصد کن بگذار بیم |
( 1189)گر بدزدی و توانی ساحر است |
|
چارهْ ساحر بر تو حاضر است |
( 1190)ور نتانی هان و هان آن ایزدی است |
|
او رسول ذوالجلال و مهتدی است |
( 1191)گر جهان فرعون گیرد شرق و غرب |
|
سرنگون آید خدا آنگاه حرب |
( 1192)این نشان راست دادم جان باب |
|
برنویس الله اعلم بالصواب |
( 1193)جان بابا چون بخسبد ساحری |
|
سحر و مکرش را نباشد رهبری |
( 1194)چونکه چوپان خفت گرگ آمن شود |
|
چونکه خفت آن جهد او ساکن شود |
( 1195)لیک حیوانی که چوپانش خداست |
|
گرگ را آنجا امید و رهکجاست |
( 1196)جادویی که حق کند حق است و راست |
|
جادوی خواندن مر آن حق را خطاست |
( 1197)جان بابا این نشان قاطع است |
|
گر بمیرد نیز حقش رافع است |
بیم گذاشتن: نترسیدن.
مُهتدى: یعنی هدایتپذیر به راه راست یا هدایت شده.
خدا آن گاه حرب: (جمله استفهامىِ انکارى است) با خدا مىتوان جنگید؟
اللَّهُ أعلم بِالصَّواب: خدا بدان چه درست است داناتر است.
رهبری: یعنی تأثیر و نفوذ.
حیوانی که چوپانش خداست: مرد حق است و در اینجا موسی.
جادوى حق: اعجاز.
گر بمیرد: پیمبر (ص)، چنان که در بیتهاى بعد توضیح بیشتر خواهد داد.
( 1184) پدرشان در خواب به آنها گفت اى فرزندان فاش کردن این مطلب ممکن نیست. ( 1185) اگر چه این راز در پیش من آشکار است ولى اجازه ندارم صریحاً بشما بگویم. ( 11856) ولى بشما یک نشانى یاد مىدهم تا این سر مخفى بشما آشکار شود. ( 1187) اى نور چشمان من وقتى آن جا رفتید معلوم نمایید که او در کجا مىخوابد. ( 1188) و چه وقت مىخوابد وقتى آن حکیم خوابیده باشد اگر توانستید عصا را بدون ترس بردارید. ( 1189) بدانید که آنها ساحرند و مثل شما هم در سحر مهارت ندارند. ( 1190) و اگر نتوانستید بدانید که کار آنها خدایى است و آن شخص فرستاده خداوند است. ( 1191) و اگر فرعون شرق و غرب عالم را بگیرد در موقع جنگ با خدا سر نگون خواهد شد. ( 1192) جان پدر این نشانى درستى بود که دادم بنویس و عمل کن. ( 1193) فرزندم وقتى ساحرى در خواب باشد کسى نیست که سحر او را بکار اندازد . ( 1194) وقتى چوپان خواب باشد دیگر کوشش براى نگهدارى گله ندارد آن وقت گرگ از کار او ایمن خواهد بود . ( 1195) ولى اگر چوپان یک حیوانى خدا باشد گرگ چسان باو تواند راه یافت . ( 1196) حق اگر جادویى بکند راست است و آن کار را جادو گفتن خطا است زیرا که واقعیت دارد. ( 1197) اینکه گفتم نشان قطعى است اگر آن اژدها بمیرد هم خدا او را از میان برداشته.
نچه در این قسمت می آید مطابق است با روایت الوالفتوح رازی. جادوگر مرده از درون خاک به فرزندان خود میگوید: اگر نتوانید عصای موسی را بربایید، بدانید که او مبعوث پروردگار است. جادوگر مرده میگوید: در هر کاری اول باید به خدا تکیه کرد. من آنچه دانستم صادقانه گفتم؛ اما خدا میداند که کدام سخن درست است. مولانا میگوید: کار موسی اگرچه در ظاهر جادو باشد، نباید آن را جادو گفت. کسی که از جانب حق تأیید میشود اگر هم او را بکشند، باز حق او را بالا میبرد و برتری میدهد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |